رفتم دیدنش، بهش گفتم که یادش بخیر چقده دوستت داشتم، به شکل تهوع آوری خودش رو درّ گرانبهایی میدونه که من یک ذره ی ناچیزم برای دوست داشتنش
عجب تشبیه اغراق آمیزی. از صنایع ادبی همین یادم مونده انگار
بحث این حرفا نیس، من یه دو قطبیه متناقضم که عینهو نصف النهار مبدأ، وسط یک گوی دراز کشیدم، عقایدمو رها نمیکنم و اون وقت عاشق ترسا هم هستم. رو کم کنی دارم، با شیخ صنعان
امروز چقدر غزلیات سنایی خوندم. ایش
در برابر حافظ هیچه .
مثلا کارشناس متخصص شاعرشناس بودم
تا از اشعار دیگر شعرا نخونیم، اوج قدرت حافظ رو درک نمی کنیم.
یا نظامی رو شایدم عطار یا سعدی یا ملای رومی
آخر شبی هم یه شعر کوچولو از فریدون مشیری خوندم،، کمی هم همونو با صدای اسمونی همایون شجریان شنیدم
.
خوبه که امشب اصلا عاشق نیستم
همونجور که بی عشق آدم یه ابله تمام عیاره، آدم عاشق هم یه ابله تمام عیاره.
.
درباره این سایت