دنبال یه راهی ام، حکم عوض شه. در اوج بیچارگی و بی پناهی. در اوج ناتوانی. اتفاقهایی رخ میدن که دیگه خسته ام از جنگیدن باهاشون و رفع و دفعشون. ماه قبل یه مرد سی ساله می خواست باهم زندگی کنیم حالا یه مرد شصت ساله. زندگی مشترک حکم اعدامه، اعدامِ رهایی ها و تولدِ زنده بودن و در حصار زندگی ادامه دادن. 

حاکم بزرگه و حکمش. 

موضوع ازدواج نیست، موضوع اصلی خواستگاری های سترونه.

پنجاه سال بمونی تو مرحله خواستگاری؟ بچه م نه نوه م الان بایس پنج ساله می بود. 

دلم مُرده از شدت اندوهِ درهای بسته ی زندگی. 

هیچ راهی به فکرم نمیرسه که بتونم از پیش آمده ها فاصله بگیرم یا دور شم.

تحمل پذیرش هم سخته.

پذیرش ِ شرایط منظورمه.

پذیرش واقعیتهای موجود.

هیچ راهی ندارم هنوز، که رنجهای تکراری رو متحمل نشم. 

اعدام از پس اعدام.

کاش با اولین دار کشته میشدم.

 


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

mo20.avablog.ir خریدار ضایعات کاغذ باطله و کتاب و روزنامه کلبه تنهایی من Mallory بازاریابی و روش های گسترش فروش Nicole Dailytext مجله اینترنتی سنتی ها | مرجع موسیقی سنتی و اصیل ایرانی sarkisozu